چه شب ها که نخوابیدی و من تا صبح خوابیدم
چه رنج هـا که کشیــدی از برایم ، و نفهمــیدم
هرآنچه خواستم بی منت و شکوا به من دادی
برای لطف تو ای مهــربان ، من شـکوه نشنیدم
بغـــل کردی به آغوشت مرا چــون کودکی بودم
کجــا بر پشـــت خود بردم تو را ، تا ناتــوان دیدم
زتو میراث ، مهر چارده معصـوم (ع) به جان دارم
من این میــراث با ارزش ، ز نـان پــاک تو چــیدم
خـــدا رحمـــت کــند بابا تو را ، ای مهــربان من
به هر جا که رسیدم من ، ز لطـف تو برسیدم شادی روح همه پدران و مادران عزیز صلوات